از نظر قرآن، مشرکان اسمایی را به عنوان «ارباب» در نظر گرفته اند که هیچ سلطه ای به عنوان رب و پروردگار در هستی ندارند؛ زیرا این اسماء هر چه باشد به دلیل این که اسم بی مُسمّا است، نمی تواند در مقام ربوبیت و پروردگاری قرار گیرد؛ زیرا اسم بی مُسمّا به معنای اسم خالی بی واقعیت و حقیقت خارجی است که بر اساس توهم و خیال شکل گرفته است؛ مانند اسم عنقا و سیمرغ که وجود خارجی ندارد و ساخته و پرداخته خیال و وهم انسان است.
خدا درباره این دسته از اسمای بی مُسمّا که به عنوان ارباب از سوی مشرکان مطرح شده می فرماید: مَا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا أَسْمَاءً سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ؛ شما به جاى او جز نامهایى [چند] را نمى پرستید که شما و پدرانتان آنها را نامگذارى کرده اید؛ و خدا سلطان و دلیلى بر [حقانیت] آنها نازل نکرده است؛ فرمان جز براى خدا نیست؛ دستور داده که جز او را نپرستید این است دین درست ولى بیشتر مردم نمى دانند. (یوسف، آیه 40)
یا می فرماید: قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِی فِی أَسْمَاءٍ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ؛ گفت: راستى که عذاب و خشمى سخت از پروردگارتان بر شما مقرر گردیده است؛ آیا در باره نامهایى که خود و پدرانتان براى بتها نامگذارى کرده اید، و خدا بر حقانیت آنها سلطان و برهانى فرو نفرستاده با من مجادله مى کنید؟ پس منتظر باشید که من هم با شما از منتظرانم. (اعراف، آیه 71)
یا می فرماید: إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى؛ این بتان جز نامهایى بیش نیستند که شما و پدرانتان نامگذارى کرده اید و خدا بر حقانیت آنها هیچ سلطان و دلیلى نفرستاده است. آنان جز از گمان و آنچه که دلخواهشان است، پیروى نمى کنند؛ با آنکه قطعا از جانب پروردگارشان هدایت برایشان آمده است.(نجم، آیه 23)
خدا در این آیات اسمائی که بت پرستان آنها را به عنوان «ارباب» مطرح کرده را باطل می داند؛ زیرا اسمایی بدون مُسمّا است که مردم همانند عنقا و سیمرغ آن را ساخته و پرداخته اند و بر اساس آن به عبادت آنان می پردازند تا از پروردگاری و ربوبیت آنان بهره مند شوند.
از نظر قرآن، مشکل اساسی این اسمای بی مسما که ارباب شده اند، فقدان «سلطان» از سوی خدا است. از این آیات می توان دریافت که اگر سلطانی از سوی خدا باشد، مشکل حل می شود؛ پس اگر برای آفریده ای سلطانی از سوی خدا مطرح باشد، دیگر این اسماء بی مسما نخواهد بود؛ زیرا اسم بی مسما آن است که شخصی را قدیر بنماند در حالی قدرتی ندارد، یا علیم یا غنی یا حی و قیوم و مانند آن ها بنماند در حالی که چنین نیست؛ مثل این که کچل را زلفعلی بگویند؛ که نام بی مسمای است.
اما در هستی آفریده های است که دارای اسماء با مسما هستند؛ زیرا آنان مظاهر اسماء الله هستند، و چون مظاهر اسماء الله هستند، متالهین و خدایی شده هستند و می تواند در مقام خلافت الهی به عنوان مظاهر الهی به ربوبیت بپردازند و ربانی باشند و پروردگاری کنند؛ چنان که چهارده معصوم(ع) به عنوان اسماء الله با مسما دارای چنین سلطانی برای ربوبیت از سوی خدا هستند.(بقره، آیات 30 و 31 و 138؛ آل عمران، آیه 79) از همین روست که ایشان می توانند در مقام مظهر اسماء الله در مقام ربوبیت به تعلیم تصرفی و تزکیه تکوینی بپردازند و مردمان را تعلیم و تزکیه و تطهیر کنند.(توبه، آیه 103؛ آل عمران، آیه 164 و آیات دیگر)